English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (8347 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to say so long to the end of the year U با سال پیش خداحافظی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
year-long U یک سال
year-long U به مدت یک سال
year-long U یک ساله
Other Matches
A firend last year and an aquaintance this year!. <proverb> U پارسال دوست امسال آشنا.
year to year fluctuation U نوسانات سالیانه
All the year round. Yes in year out . U سالی دوازده ماه ( هر سال )
tenant from year to year U مستاجر یک ساله
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on. U طولش نده (زود باش )
year by year U همه ساله
year by year U سال بسال
f.year old U پنج ساله
d. year U سال میلادی مسیحی
year in year out U سال دوازده ماه
year in year out U همیشه
last year U پارسال
last year U سال گذشته
New Year U سال نو
New Year U سال جدید
in the a. year of U درسال خجسته
in the a. year of U درسال فرخنده فال
in the year one U در زمان بسیار پیش
each year U هرسال
within a year U در عرض یک سال
off year U سال کم فعالیت
off year U سال کسادی
year U سال
in the year U در سال 3491
off year U سال کم محصول
next year U سال دیگر
the f.of the year U برگ ریزان
year U سنه
next year U سال بعد
year U سال نجومی
academic year U سال تحصیلی
sidreal year U سال نجومی
it was sold at 0 year's p U بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
callendar year U سال جاری
sabbatic year مرخصی هر هفت سال یکبار
academic year U سال دانشگاهی
Christmas comes but once a year. <proverb> U جشنها و تعطیلات را باید به عنوان اوقات ویژه در نظرگرفت.
year-round <idiom> U همه ساله
i wish you a happy new year U سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
dry year U سالی که میزان بارندگی در ان از حد معمول کمتر است
dry year U خشکسال
dear year U سال گرانی
civil year U سال عرفی
school year U سال تحصیلی
he was born in the year U درسال 00000زائیده یامتولدشد
callendar year U سال
calender year U سال کامل تقویم یک سال
calender year U سال تقویمی
early in the year U دراوایل سال
calendar year U سال تقویمی
all the year round U در تمامی یا سرتاسر سال
i wish you a happy new year U سال نو را به شما شادباش یاتبریک میگویم
dry year U خشک سال
last year's produce U محصول پارسال
leave year U سال خدمتی
water year U سال ابی که برابر است با اول مهر هر سال تا پایان شهریور سال بعد
vintage year U سال پرنعمت
vintage year U سال وفور محصول انگور
tropical year U سال اعتدالی
tropical year U سال استوایی
the year past U سال گذشته
sothic year U سال خورشیدی مصری
solar year U سال شمسی
solar year U سال خورشیدی
sluggish year U سال کسادی
sluggish year U سال رکود
sabbatical year U مرخصی هر هفت سال یکبار
sabbatical year U در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
rainy year آبسال
no year oppropriation U حساب تامین اعتبار باز حساب باز
natural year U سال طبیعی
wet year U سال پر اب
wet year U سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
leave year U سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
She shot up last year . U پارسال یکدفعه قد کشید
In the year 2000… U درسال 2000...
During (in)the current year. U درسال جاری
tax year مالیات سالانه
year-round همه ی سال
year-round U در تمام مدت سال
year-end سال پایان
year-end U پایان سال
year-end U سالپایانی
year-end U وابسته به پایان سال
New Year's Eve U شب ژانویه
New Year's Eve U شب سال نو
year book U سالنامه
year and day U مدتی که اگر مجروح ضمن ان بمیردموضوع قتل عمد تلقی میشود
year and day U یک سال و یک روز
work year U سال کاری
lunar year U سال قمری
the year in question U سالی که مورد بحث است
light-year U سال نوری
intercalary year U سال کبیسه
financial year U سال مالی
leap year U سال کبیسه
quarter [year] U سه ماه
quarter [year] U دوره سه ماهه
with each passing year U با گذشت هر سال
year of age U سال عمر
light year U سال نوری
from (since) the year one [American E] <adv.> U از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
fiscal year U سال مالی سال جاری
fiscal year U دوره مالی
New Year's Day روز اول ژانویه که آغاز سال نو مسیحیان است
theater of the year U تئاتر سال
By the end of the year U تا آخر سال
fiscal year U سال مالی
from (since) the year dot [British E] <adv.> U از زمان خیلی قدیم [اصطلاح روزمره]
The consumption of suger has gone up this year . U مصرف شکرامسال با لارفته است
At the beginning of the month (year). U سر ماه ( سال )
At the beginning of the month (year). U سرش ؟ بسنگ خورد
platonic cycle or year مدت گردش اجرام آسمانی درهمه مدارهای خود و برگشت آنها بوضوح نخستین
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
The subsidy will be phased out next year. U یارانه دولتی در سال آینده به پایان می رسد.
apparent solar year U سال فاهری شمسی
apparent solar year U سال شمسی
first year resident [American English] U انترن پزشک [مقیم بیمارستان]
As part of my training, I spent a year abroad. U درجریان کارآموزیم یکسال را در خارج گذراندم.
They live abroad for the greater part of the year. U آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant U پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
long U طولانی طویل
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U مناسب بودن
long U :اشتیاق داشتن
long U طی مسافت زیاد توپ
long U دیر گذشته ازوقت
long U کشیده
long- U مدت زیاد
long U دراز
long U مدید
not long a U چندوقت پیش
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
not long a U مدتی نگذشته است
not long a go U چندی پیش
long- U کشیده
not long a go U همین تازگی ها
long course U استخر 05 متر
long- U طولانی
long- U بلند
very long U شعاع عمل زیاد
long U مدت زیاد
long little U زنده باد
long little U پاینده باد
very long U برد خیلی زیاد
long- U :اشتیاق داشتن
long- U دیر گذشته ازوقت
long- U دراز
long off U موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long on U موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long- U مدید
long U طولانی
so long as U مادامی که بشرطی که
long U توپ بلند به اوت
long U بلند
so long U بامیددیدار
long- U توپ بلند به اوت
long- U طی مسافت زیاد توپ
so long as U تاوقتی که
long- U مناسب بودن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
so long U خدا حافظ
long- U طولانی طویل
it will not take long U نخواهدکشید
at long last U عاقبت
at long last U بالاخره
long a go U مدت زیادی پیش
as long as U از زمانیکه
as long as U ازوقتی که
how long since is it? U چند وقت پیش بوده است
as long as U بمدت طولانی
as long as U تا زمانیکه بمقدار زیاد
I've known her at least as long as you have. U آشنایی من با او [زن] کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او [زن] است.
long a go U مدتی پیش
it will not take long U مدت زیادی نمیخواهد
come a long way <idiom> U برنامه بزرگی ریختن
at long last U اخرالامر
before long U بزودی
as long as <idiom> U به شرط اینکه ،به این شرط که
before long U بهمین زودی
long a U مدت مدیدی بعد
long a U مدتهاپس ازان
How long will it take? چقدر طول می کشد؟
how long since is it? U چندوقت است
go long U تلاش درپاس طولانی بجلو
for long U خیلی
See you again . So long. U به امید دیدار
get a long with you U بروپی کارت
how long U تاکی تاچه وقت چقدر
to say so long to somebody U با کسی خداحافظی کردن
it will not take long U طولی
To wish (long) for something. U آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
as long as U بشرطی که
for long U مدت زیادی
of long standing U بادوام
How long does it take on foot? پیاده چقدر طول می کشد؟
How long does it take by car? با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
How long can I park here? U چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
long shot <idiom> U شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long head U زیرکی
Recent search history Forum search
3as red as a rose
1شما تا چه زمانی حراجی خواهید داشت؟
1اصول رفتار با کودک 3 تا 4 سال
1i go out with you
1مدت زیادی است از شما بی خبرم
1در آمد این سال با کشیدن مصارف
1چندمین
1هرچه زود براید دیر نپاید
0As per your discussion with our manager, please let us know about our Internet contract renewal with Afghan Telecom for the year 2017.
0how much i long for that feeling
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com